غمکده

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند

غمکده

ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند

« زخمی خاموش »

و تو ای زخمی خاموش همه دانند که اگر زخم تو بر کوهها نهند کوهها نیز تاب تحمل درد این زخم را ندارند و ناله ی آنها زمین و آسمان را به لرزه می افکند .

ولی حقیقت این زخم چیست ؟

این زخم را که کسی قدرت درک آن را ندارد ، از چیست ؟

این زخم را چه برتو انداخت ؟

تو را از درد این زخم چه حاصل ؟

در این سکوت چه حقیقتی را فریاد می زنی ؟

و آیا این زخمی که همه را از تو دور نگه داشته ،  در حقیقت دردی هم دارد ؟

کاش می توانستم و به تو نزدیک می شدم و زخم تو را درک می کردم وبه حقیقتی که این زخم دارد پی می بردم تا شاید با درک این حقیقت از تمام درد ها خود را برهانم !!!!!

 

به نام دوست

به نام

به نام دوست

 

« زخمی خاموش »

و تو ای زخمی خاموش همه دانند که اگر زخم تو بر کوهها نهند کوهها نیز تاب تحمل درد این زخم را ندارند و ناله ی آنها زمین و آسمان را به لرزه می افکند .

ولی حقیقت این زخم چیست ؟

این زخم را که کسی قدرت درک آن را ندارد ، از چیست ؟

این زخم را چه برتو انداخت ؟

تو را از درد این زخم چه حاصل ؟

در این سکوت چه حقیقتی را فریاد می زنی ؟

و آیا این زخمی که همه را از تو دور نگه داشته ،  در حقیقت دردی هم دارد ؟

کاش می توانستم و به تو نزدیک می شدم و زخم تو را درک می کردم وبه حقیقتی که این زخم دارد پی می بردم تا شاید با درک این حقیقت از تمام درد ها خود را برهانم !!!!!

 

عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود

عشق اگه روز ازل در دل دیوانه نبود   

    تا ابد زیر فلک ناله ی مستانه نبود

نرگس ساقی اگه مستی صد جام نداشت

      سرهر کوی و گذراین همه میخانه نبود

من و جام می و دل نقش تو در باده ی ناب

                                  خلوتی بود که در آن ره بیگانه نبود

کاش آن تب که تو را سوخت مرا سوخته بود

                                   به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود

تو چرا شمع شدی سوختی ای هستی من

                                آنزمانی که تو را سایه ی پرواز نبود

من جدا از تو نبودم به خدا در همه عمر

                             قبله گاه دل من جز تو در این خانه نبود

کاش آن تب که تو را سوخت بود مرا سوخته بود

                                   به فدای تو مگه این دل دیوانه نبود